به گزارش مشرق، «وحید خضاب» مترجم کتاب «تو زودتر بکش» گفت: هم نویسندۀ کتاب و هم راویانی که با آنها گفتوگو شده، همگی از بخش عمدۀ این قتلها دفاع میکنند و لذا خلاصۀ کتاب، این یک جمله است که «من کشتم، خوب هم کردم که کشتم!»
ادبیات خارجی و در پی آن کتابهایی با موضوعات خاص به منظور توجه به سیر مسائل مورد توجه به وسیله نویسندگان به قول عمومی «آن ور آبی» و علاقه مخاطبان به موضوعات خارجی به منظور ایجاد ارتباط ذهنی با فضای آنها همیشه مورد توجه بوده است که لازم است برای دسترسی بهتر مخاطب به آنها مورد ترجمه قرار گیرد.
اخیرا در همین حوزه کتابی با نام «تو زودتر بکش» نوشته «رونین برگمن» ترجمه شده و توسط انتشارات شهید کاظمی طی سه ماه گذشته در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. به واسطه همین موضوع گفتوگویی داشتیم با «وحید خضاب» مترجم این کتاب که در ادامه میخوانید.
نویسندگی و ترجمه کتاب را از چه سنی آغاز کردید؟
بنده هم مثل بسیاری دیگر از دوستان این حوزه (و البته کوچکترین آنها) اولین تجربیاتم در این حوزه را (به معنای عام آن) از سنین نوجوانی شروع کردم که طبعا هرچه سن و مطالعاتم بیشتر شد، حالت جدیتری به خود گرفت. البته چون عشق اصلی و رشته تحصیلیام تاریخ بود، تمرکز نویسندگیام بر پژوهش تاریخی قرار گرفت. از زمانی به بعد احساس نیاز کردم برای مطالعات خودم زبان عربی و انگلیسی را یاد بگیرم.
با یادگیری این دو زبان و باز با توجه به مطالعات و علایق خودم، کتابهایی میخواندم که جواب سوالهایم (چه در حوزه اندیشه و چه در حوزه تاریخ) در آنها پیدا میشد لذا به ذهنم رسید این کتابها را برای دیگر افرادی که شاید همین سؤالات را داشته باشند ترجمه کنم. اینطور بود که از چند سال پیش، پا کردن در کفش مترجمان کتاب را هم آغاز کردم.
تا به امروز چند کتاب و در چه حوزههایی از شما منتشر شده است؟
چند کتاب در حوزه تاریخ معاصر (اعم از پژوهش یا تاریخ شفاهی) داشتم (که چندتایی منتشر شده و چندتایی در مسیر انتشار است) و چند کتاب هم در حوزه ترجمه که آنها عموما دو حوزه را در برمیگیرد: تاریخ و ابعاد مختلف جریان مقاومت، تاریخ و ابعاد مختلف جریان ضد مقاومت (اعم از دشمن کافر یا دشمن تکفیری). مجموعا تا امروز حدود ۲۰کتاب میشود. در بین کتابهای تاریخیام به زعم خودم کتاب «بررسی تفصیلی ماجرای آیتالله مصباح و دکتر شریعتی» کتاب بدی نیست و در حوزه ترجمه هم کتابهای «من در رقه بودم« و «فرمانده در سایه» و همین کتاب «تو زودتربکش» به نظرم بهتر هستند.
در مورد کتاب «تو زودتر بکش» بیشتر بگویید.نویسنده کتاب کیست؟
این آخرین اثر تحقیقی «رونین برگمن» است. برگمن یک محقق صهیونیستی است که البته اکثر آثارش در نشریات انگلیسی زبانِ جهان منتشر میشود یا کتابهایی به زبان انگلیسی است. البته تاکید میکنم ما جایی به اسم «اسرائیل» را به رسمیت نمیشناسیم تا کسی را «اسرائیلی» بدانیم و به کار بردن این تعبیر، مسامحی است. برگمن در حوزه ژورنالیسم تحقیقی (خصوصا در مباحث امنیتی) شخصیت شناختهشدهای است.
در این کتاب هم با تحقیق دامنهدار و مشخصا با انجام بیش از ۱۰۰۰مصاحبه با شخصیتهای سیاستگذار یا نیروهای عملیاتی دستگاههای امنیتی رژیم اسرائیل، روایتی از فعالیتهای این دستگاهها، خصوصا در حوزه ترور یا به تعبیر او «قتل هدفمند»، ارائه کرده است.
موضوع جالبی در زمان ترجمه کتاب بود که شما را به خوب جلب کند؟
اساسا نوشته شدن چنین کتابی جالب است یعنی ارائه یک روایت تفصیلی و خوشخوان و مستند (به معنای استناد به منبع مشخص) در حوزه فعالیتهای فوقمحرمانه امنیتی حتی فعالیتهای سالهای اخیر این دستگاهها، ذاتا شایان توجه است. خصوصا که در این کتاب همه جا هم با تعریف و تمجید مواجه نیستیم. البته کتاب، روایت «دشمن» است و ما هم سعی کردیم بدون حتی کوچکترین تغییری، کتاب را ارائه کنیم و حداکثر در پاورقی، نکتهای بگوییم. حتی میتوان گفت برای تمجید از دشمن (و بعضا برای توجیه آدمکشی و شکنجهگری دشمن) نوشته شده و در کل هم سعی کرده این دیو «قاتل» را، یک «قاتل باشرف و انساندوست» که در حال دفاع از خود بوده معرفی کند.
دست آخر، نتیجهای که بعد از کتاب توسط خواننده گرفته میشود این است که تعداد بسیار بالایی قتل عمد، توسط نهادهای حاکمیتی رژیم صهیونیستی رخ داده و این کتاب، با ارائه اسناد و مدارک متعدد، جای تردید درباره قاتل و اهدافش باقی نگذاشته. یعنی بحث «تروریسم دولتی» به آشکارترین وجهی در کتاب هویداست. البته هم نویسنده کتاب و هم راویانی که با آنها گفتوگو شده، همگی از بخش عمده این قتلها دفاع میکنند و لذا خلاصه کتاب، این یک جمله است که «من کشتم، خوب هم کردم که کشتم!»
با این توصیف، هدف نویسنده از تألیف این کتاب چه بوده؟
نویسنده به خیال خودش قصد اصلاحطلبی داشته و خواسته اولا از کارهای «مثبت» دستگاههای امنیتی رژیم اسرائیل (در کشتن دشمنان این رژیم، یعنی عمدتا نیروهای جبهه مقاومت) تمجید کند و در کنار آن، خطاهای این روند را هم تذکر دهد تا «اصلاح» شود ولی خودش هم نفهمیده چقدر قشنگ و مستند، «حکومت قاتل» را مقابل چشم خواننده جهانی به تصویر کشیده است.
با خواندن این کتاب، حتی با وجود تلاش نویسنده برای تطهیر صهیونیستها و توجیه کارهایشان، دستکم این را میبینیم که دشمن ما در باطل خودش چقدر مستحکم ایستاده و چطور سعی میکند با هر وسیلهای شده (حتی با ترور) به ایجاد «بازدارندگی» برسد یا میبینیم چطور این رژیم باطل، در راستای تثبیت باطل خویش، حاضر نیست بیخیال «انتقام» شود.
یکی از اهداف بنده از ترجمه کتاب، ارائه همین تصویر «خودگفته» از دشمن بود. این کتاب وحی منزل نیست، اینکه جای بحث ندارد ولی در هر حال اگر هوشمندانه خوانده شود واقعا میتواند به دشمنشناسی کمک مهمی کند.
*روزنامه صبح نو